Χτες Τρίτη 6 Νοέμβρη προχωρήσαμε σε παρέμβαση με μικροφωνική στην πλατεία Αγ. Σπυρίδωνα από τις 5.30 έως τις 7.30μμ μοιράζοντας εκατοντάδες δίγλωσσα κείμενα σχετικά με την κρίση και τον ελαύνοντα κοινωνικό εκφασισμό.
Συνεχίζουμε…
میدانیم که در اغالو زندگی میکنیم نه در اکالی و کیفیسیا آنجا سر سبز.پاک و آرامی بر قرار است.چنین بوده همیشه و برای که اینطور باشد…ما باید اینجا در سوراخهای موش زندگی کنیم میدانیم که منطقه ما بحرانی است نه منطقه انها .خواهیم دید که در منطقه اغالو انسنها به دنبال غذا های باقی مانده به سبد های زباله.باز نشسته ها منتظر خاتمه یافتن بازار روز و فرو رفتن به سبد های سبزی جات.بی پناه هان در گدایی یک تکه نان و زنده بوشان با نگاه های خیره و قدم های آشفته در ناحیۀ شمالی.همه جا آرام سر سبز و پاک خواهد بود.
حمله های اربابان پر قدرت تر از قبل شده.کاهش یا فتن معاش ها تا حد زیر خط فقر.دولت هم بیش از پیش حالت تمام کننده به خود گرفته.با گسترش نیروهای پلیس در نقات که رفاه وجود داشت باعث لغو آن شده.فریاد به زبان آوردن جملۀ یونان باستان از سوی گروه استبداد نجات پرستان در حالی که نمیتوانند حطا آنرا هم درست استفاده کنند.ولی میخواهند گروه استبدادی با نقاب مصیحیان خوب بسازند ودر آرزوی اردوگاه های نظامی هستند
.میدانیم آن جیز که امروز مطرح است این است که بیشتر از قبل برده باشیم.برای نتیجه دادن زیاد برده ها باید از همدیگر نفرت داشته باشند و برای نفرت بیشتر باید جدا از همدیگر باشند.چون که نزدیکی دوستی به بار میاورد.زندگی شان راتقسیم و خواسته های شان را قوت میبخشدو این طور مقابله خواهند کرد برای آزادی.برده ها جدا از همدیگر.خارجی ها از بومی ها.مردها از زنها.قدرت داران از ضعیفان.خدا پرستان از بی خدایان.
نجات پرستان که در تاقچه ها خوابیده بودند همراه عکسهای اواسط جنگ دوباره برای سر کار آوردن شان از دلتنگی گزشته تا خاموش کنند آن خاطره های خونین را و برای وانمود کردن یک نوع قدرت بی پایه و بی اساسی که از مشکلات اجتماعی به وجود آمده میخواهند ما را نجات دهند واین طور بجای بهم زدن آرامش ناحیۀ جنوبی آرامش همدیگر را دراین محل فقر نشین خود مان بهم خواهیم زد.بومی هاخارجی ها را.مردها زن ها را.قدرتمند ها نا توانا ها را.خدا پرستان نا خدایان را. هدف این است تا زندگی ما را به تنظل بیاندازند و قدر ومنضلت خود مان را از دست بدهیم گرچه تلاش های شان نا موفق بوده تا به حال. تا هیچ گاه متوجه قدرتی که مارا یکدست میسازد نشویم.
مگر میشود از یاد برد که اشیری ها بودند که بنا کردند اهالی آیوس اسپریدونا را؟ مگر میشود از یاد برد که پناهندگان آسیای کوچک که در باروت سازیها کار میکردند آنهای که با کلبه های بومی خود شان دهکدۀ آیوس تریادوس را بنا کردند؟ مگر میشود از یاد برد که فراری های بعد از جنگ داخلی با کار اجباری کلبه های قدیمی خود شان را دور آن صلیب کشیده آباد کردند؟ مگر میشود از یاد برد خاطره ها را و قربانی ترس شد و یک عمر وحشت زده مانند برده ها زندگی کرد؟
نه تنها راه زندگی کردن با سربلندی این است که باید اتفاق وجود داشت و با هم شریک بود.زندگی موفق نخواهد بود با زور گویی.تنها راه مقابله با دولت و اربابان این زمانه مقاومت و ایستادگی در برابر آنان میباشد.تنها راه راست که وجود دارد برای آزادی راه ایستادگی و مقابله است.
آدرس:کاپودیستریو و ثسالونیکی در اغالیو
Leave a Reply